صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

همیشه سعی کردم تا جایی که می‌تونم کنار وایستم، آسه برم آسه بیام. تا مبادا برای کسی خودآگاه یا ناخودآگاه مشکل ساز بشم. اعتراف می کنم همیشه موفق نبودم و کم نبودند اوقاتی که اسباب زحمت و اذیت بقیه شدم.

همیشه بر این عقیده بودم که باید همدیگه رو دوست داشته باشیم، باهم مهربون باشیم و جز خوبی برای همدیگه نخایم، راه سعادت و پیشرفت رو برای همدیگه باز بزاریم و همیشه کاری کنیم که روی لباس همدیگه لبخند بیاد و غیر از ابن اصن به موضوع دیگه ای فکر نکنیم. همیشه بر این عقیده بودم که اصلا باید برای همین هدف متولد شده باشم، چون هر آدمی در این عالم برای هدفی خلق شده!

نه من از روزای باقیمانده ی عمرم اطلاع دارم، و نه هیچ کس دیگه، اصن از قدیم الایام گفته شده کسی که زمان مرگت رو تعیین کنه دروغگوست،‌مرگ‌و‌زندکی دست خداست. شاید فردا بمیرم، شاید این آخرین پست من در این سایت باشه و دیگه حضرت اجل مهلتم نده، پس حداقل طوری رفتار نکنم که از کرده ی خودم پشیمون بشم …

کار خطا زیاد کردم، به تعداد دانه شن های صحرا های دنیا و‌کم نیستن کسایی که از من رنجیده خاطر شدن، هر روز تمام گناهان و اعمال خطای زندگیم جلوی چشمم‌ رژه میرن، در حالی که هیچ عمل نیکی دارم که فکر کردن بهش بتونه آرومم کنه

از همشون عمیقا معذرت میخام، همیشه دارم سعی می کنم خودم رو بهتر کنم ولی خب به قولی میام دمش رو بدوزم، چشمش رو‌کور می کنم که أین اصلا خوب نیست

قدر همدیگه رو بدونیم، با هم مهربون باشیم، دلی رو نشکونیم، شاید دیگه فرصتی برای دلجویی ازش به دستمون نیاد، شاید اون پر کشید و‌رفت، شاید ما رفتیم زیر خاک. معلوم نیست چقدر زندم، هیچ‌وقت‌ معلوم نیست، تا نمیرم معلوم نمیشه چقدر عمر کردم، همینجا از همه ی اونایی که به هر دلیلی چه حق، چه ناحق ازم رنجیدن معذرت میخام و امیدوارم منو به کرم و بزرگواری خودشون ببخشن …

با هم مهربون باشیم و جز خیر و صلاح همدیگه رو برای همدیگه آرزو نکنیم، یادمون نره که دنیا خیلی خیلی کوچیکتر از چیزیه که فکرش رو می کنیم! پس همدیگه رو شاد کنیم!

به قول سعدی:

بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند

کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند

وان پیر لاشه را که سپردند زیر گل

خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند

زنده است نام فرّخ نوشین روان به خیر

گر چه بسی گذشت که نوشین روان نماند

خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر

زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند

 

خوبی رو فراموش نکنید، و فرصت احساسش رو هیچوقت از بقیه دریغ نکنین، شاید دیگه نباشن تا احساسش کنن.

 

 


 

 

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *