صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

از تاکسی پیاده شدم و به راننده پول دادم، گفت پول خرد بدین. گفتم ندارم!
رفتم و بعد ده دقیقه موفق شدم پول خرد پیدا کنم! پول و بهش دادم و گفتم راننده بدون پول خرد به زنبور بی عسل شباهت داره! غرغر کرد و گفت مشکل خودتونه!
حقش بود پول رو بهش ندم تا بفهمه مشکل کیه …
وقتی برگشتم خونه زنگ زدم آژانس و جریان رو گفتم! گفتم آقا شما نزدیک بانک هستین، حداقل بدون پول خرد نباشین، کل وقت آدم هدر میره که از یه مغازه دارد پول خرد بگیره و ….
خوشبختانه با آغوش باز برخورد کردند! گفت الان خب آژانس میخاین؟؟ گفتم خیر، نقص کار رو دارم عنوان می کنم! بی شعور قطع کرد.
😐

 

—————————————————————————————————————————————–

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

4 پاسخ

  1. بیشعور قطع کرد!

    اجازه هست بخندم؟؟؟

    اوه‌…اینا ک مشکل حساب نمیشه در برابر مشکلات این مملکت..
    امروز اعصابم خورد بود ک چرا…
    تو دانشکده
    معاون و رییس و کارمندا و اساتید
    خوش خوشانشونه…
    هفت و نیم میری سر کلاس…استاد نمیاد
    هشت زنگ میزنن
    از خاب بیدارش میکنن
    میگه …عهههه….نمیرسم .کنسلش کنین
    خب بیشعور ماهم خابمون میومد:|
    یا ی دانشکده انتخاب واحدشون گیر معاون دانشکده اس…دو هفته اس رفته …نمیاد!
    یا رییس دانشکده…کلا نود درصد مواقع نیست
    هروقتم کارش داری
    منشیش با بد اخلاقی میگه:جلسه دارن!!!

    تو جامعه ای زنذکی میکنیم ک ی عده بی مسئولیت ریختن توش و …

  2. دقیقا همین طوره ی مشت آدم بی مسئولیت که میرن رو اعصاب ادم و انرژی آدم رو هدر میدن
    مشکلی اصلی روز و روزگار ماست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *