صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

ناگهان

خبرش چند روز پیش به گوشم رسید … 6 نفر در یک سانحه رانندگی در دم جان باختند پدر، مادر، فرزند، عروس و دو نوه از خانواده دوستی، یک پسر ماند و بس که آن هم سرباز بود و در این سفر همراهشان نبود. دوستی ها رفتند تا با فردی که در حال مردن بود […]

ابرها

کاش فقط کمی بالا بروم … قول می دهم … فقط کمی … فقط تا ابرها بالا میروم … همانجا کافیست! کافیست تا او را ببینم … کافیست تا دل سرکشم را کمی آرام کنم کافیست تا مطمئن شوم که هنوز شاد است … هنوز هم بدون من میخندد … بگذارید کمی تغییر کنم … […]