صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

شب های عشق بازی

هر کاری آداب مخصوص به خودش رو داره. از لباس پوشیدن و خرید رفتن بگیر تا روابط اجتماعی و دوستی و دوست یابی … امروز من نمیخام از آداب عشق بازی با معشوقه چیزی براتون بگم چون می دونم خیلی هاتون بهتر از من بلدین این چیزا رو و البته اگه بخوام بگم هم چه […]

پیش از همه چیز …

نجوم همیشه چیزی برای غافلگیر کردن بشر در آستینش داره هر روز بشر رو با چیز تازه ای رو به رو میکنه کهه در نگاه اول به راحتی اون رو انگشت به دهان می ذاره … مشاهدات بشر از جهان پیرامونش روز به روز گسترده تر میشه و حقایق بیشتری به سمت ما سرازیر میشه. […]

آسمان | ماشین زمان

ماشین زمان

بحث در مورد سفر در رمان گاهی خیلی غوغا میکنه! و فیزیک دانان زیادی هم در موردش صحبت کردند! مثلا گفتن کسی که بتونه با سرعت نور حرکت کنه زمان براش وایمیسته و این یعنی اون فرد میتونه در زمان سفر کنه و خیلی چیزای دیگه. اما میشه بحث رو خیلی ساده تر بررسی کرد! بزارین من […]

ما میراث ستارگانیم | گذری بر گذشته

داشتم به لحظه شکل گیری عالم فکر می کردم! به مهبانگ، واقعه ای که شاید اصلا اتفاق نیفتاده باشه! و به شکل گیری حیات خودمون در زمین! اینکه چه چیزهایی که بر سر ما گذشت تا این حیات شکل گرفت! اینکه روزی تار و پود ما در کوره ستاره ها مشغول جوشیدن بود و روزی […]

سیارت ( جلسه دوم ) و یک عذرخواهی

اول از همه از دوستانم در فید و لاین عذر میخوام! این نرم افزارها برای ارسال متن محدودیت کاراکتر دارن! این سری سعی کردم برای هر کدوم متنی مجزا بنویسم و علاوه بر اون فایل صوتی متن رو هم تهیه کردم و در همه جا قرار خواهم داد …   و اما درسنامه : امروز […]

ورا

فقط چند روز دیگه مونده … چند روز دیگه تا سفر به ورای زندگی! ورای آسمان … کویر … جایی که عاشقشم! دوباره ملاقات عقرب و قوس! ملاقات شعرای شامی! ستاره ای که خیلی ازش خوشم میاد … ملاقات بی شمار جرم آسمونی که میدونم بیشتر از یک ساله منتطرم هستن تا رصدشون کنم! سحابی […]

آلودگی نوری …

    شاگردم از تهران به مشهد رسید … با کلی ذوق و شوق زنگ زد و گفت واااااای! چه آسمون قشنگی …. داشتم از تعجب شاخ در میاوردم … اونوقت من از آسمون بیرجند ناراضی هستم … به کجا داریم می ریم؟؟؟ چرا در سیستم نورپردازی شهر دقت نمیکنیم؟؟؟ ما با ۱۰ درصد این […]