صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی – ۶

حقیر به این مساله که دست خدا، بالای هر دستی هست، ایمان آوردم! شروع ماجرا بر می گردد به اواخر سال ۹۳،  که یکی از مراجعان، قصد داشت تحت حمایت واحد ما قرار بگیرد. روال معرفی به دکتر انجام شد. اما آن زمان چون کمیسیون تشخیص معلولیت در شهرستان برگزار نمی شد، ما حداکثر هر […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی – ۵

آقای قاف رئیس اداره ماست. البته قبل تر ها که رئیس نبود؛ کارشناس بود. هم اتاقی بودیم، اصلا کارمان یکی بود. من سرباز بودم و قاف کارشناس. آنموقع ها فاز آقای قاف و من و بیشتر کارمندان اداره یکی بود. یادم هست یک مرتبه حدود چهل دقیقه شاید هم بیشتر برای ورود به اداره تاخیر داشتیم! از […]

کوله پشتی 94 من

دوباره سلام قبل از هر چیز باید بگم ایده ی این پست رو از بلاگ دوست خوبم محمدحسین محسنی گرفتم! بدم نیومد که یکم به سالی که گذشت فکر کنم و ببینم چیا رو به دست آوردم و چه چیزایی از دست دادم و البته اینجا به اشتراکش بزارم! بزارین از فروردین شروع کنم! خب […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی – 3

بهزیستی

از نظر من حلال نیست… پیرمرد از اقوام شهردار است! آمده بود تحت پوشش قرار بگیرد تا براش کمک هزینه حق پرستاری برقرار شود. اما سازمان برای سالمندان این مورد را پرداخت نمی کند. و حالا ما مانده ایم و تماس های مکرر شهردار که این مستمری چه شد؟؟ تازه پیرمرد از کمیته امداد ماهیانه حدود 70 تومان […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی- 2

پیرمرد سیم سمعکش خراب شده بود! آمده بود تا از اداره سیم سمعک بگیرد ولی خب به دلایلی که به علت تعدد فراوان از گفتن آنها صرف نظر میکنم ما آن سیم را نداشتیم. اما پیرمرد همچنان بر خواسته خود اصرار داشت و هیچ جا نمی رفت. از مسئول دبیرخانه تا رئیس از دستش خسته شده […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی- 1

بهزیستی

دیروز در محل یکی از ساختمان های بهزیستی استان جلسه ای در رابطه با توجیه رؤسا شعب بهزیستی جهت مشاوره شغلی معلولین برگزار شد! حقیر هم به دستور سرپرست شهرستان در این جلسه شرکت داشتم و اگر نظر واقعی من را در مورد این جلسه بپرسید، تنها یک پاسخ میدهم: مزخرف بعضی راهکار ها کاملا در […]