صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

دست و پا شکسته

این روزا دلم خیلی میگیره در بی پشتوانه ترین حالت زندگیم قرار گرفتم دستم به هیچ جایی نمیرسه، زحماتم نتیجه ی عکس میده، دعاهام مستجاب نمیشه انگار از دنیا جدا افتادم. انگار اصن نیستم، انگار مُردم. اونفدر که الان از آیندم میترسم، از مرگم نمی ترسم … موندم، گیر کردم اینکه دیگه باید چیکار کنم […]

شغل

پیدا کردن شغل هم عوالمی داره برای خودش عجیبه مدتها پیش ایده های خوبی برای کار داشتم ، اما الان تقریبا به هیچ رسیدم یه جوری انگار از آغاز هرکاری می ترسم، میدونم باید برای کار برم زاهدان و اینکه اینجا تو بیرجند هستم نگرانم میکنه و اینکه هنوز کارت پایان خدمتم رو نگرفتم نگران […]