صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

شب های عشق بازی

هر کاری آداب مخصوص به خودش رو داره. از لباس پوشیدن و خرید رفتن بگیر تا روابط اجتماعی و دوستی و دوست یابی … امروز من نمیخام از آداب عشق بازی با معشوقه چیزی براتون بگم چون می دونم خیلی هاتون بهتر از من بلدین این چیزا رو و البته اگه بخوام بگم هم چه […]

ورا

فقط چند روز دیگه مونده … چند روز دیگه تا سفر به ورای زندگی! ورای آسمان … کویر … جایی که عاشقشم! دوباره ملاقات عقرب و قوس! ملاقات شعرای شامی! ستاره ای که خیلی ازش خوشم میاد … ملاقات بی شمار جرم آسمونی که میدونم بیشتر از یک ساله منتطرم هستن تا رصدشون کنم! سحابی […]

خاطراتتان! سیخی چند؟

سیخی چند؟؟؟ خاطراتتون رو میگم!! مث غذا تند تند جویدینش و قورتش دادین! بعدا فقط حسرت و حسرت و حسرت … خاطرات … برای چی خاطره داریم؟ چرا دستاورد نداریم!؟؟؟ یه جایی یادگرفتم از همه ی خاطرات و لحظات باقیمانده از عمرم که میخوان خاطره بشن یه دستاورد بسازم… یه لحظه ی ماندگار که بمونه […]