اونقدر این مدت درگیر بودم که برای چندمین دفعه غیر متوالی یادم رفت سایت رو به روز کنم، نه به چند وقت پیش که برای سه ماه آیندم هم مطلب داشتم، نه به الان که هر شب باید بشینم و به مخ نداشتم فشار بیارم که در رابطه با چی بنویسم و ارسال کنم؟

بالاخره بعد از حدود دو ماه رفتم تهران تا کارای پایان خدمتم رو انجام بدم، آلودگی و سنگینی و هوای تهران حتی از کیلومترها دورترش محسوس بود، روز اول هوای تهران خیلی آلوده و بد بود، اونقدر که مریضم کرد اما روز بعد به لطف بارش بارون و اندگی هم باد وضع هوا مساعد تر شد و میشد نفسی کشید!

بعد از سالها دوربین دوچشمیم رو بردم موسسه آسمان شب تحویل دادم تا تعمیر بشه، گفتن خیلی طول میکشه اما اشکال نداره، تعمیر بشه، حالا هرقدر طول بکشه من حرفی ندارم. جو خیلی شاد و مهربونی داشتن و برخوردشون عالی بود، اونقدر که دوست نداشتم از اونجا بیام بیرون. نمیشد منم اونجا حتی پاره وقت کار کنم؟ آبدارچی هم قبوله!

ارشد هم طی یک حرکت ناجوانمردانه حسابداری ثبت نام کردم و برای آمار هم خدا بخاد آمار حیاتی ثبت نام خواهم کرد. تا چه پیش آید زین پس!

و اما کارررررررر ….

فعلا چیزی نپرسین، دارم دنبالش می گردم.و البته یه سری ریز برنامه هایی هم براش دارم.

 

 


 

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

3 پاسخ

  1. سلام و عرض ادب
    اختیار دارید شما بزرگوارید استاد .. نشناختن وگرنه با سر میبردنتون موسسه شون رو منور میکردید خلاصه گفته باشم ی دونه استاد عطایی داریم . واستون آرزوی موفقیت دارم . پاینده باشید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *