شعر از حافظ بود که می گفت:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش
وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان میگفت نوش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش
در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
ساقیا می ده که رندیهای حافظ فهم کرد
آصف صاحب قران جرم بخش عیب پوش
مصرعی که بعد از سال ها در خاطرم موند این بود: سخت گیرد روزگار بر مردمان سختگیر …
خعیلی قبولش داشتم و دارم این مصرع رو …
اینکه چرا باید به خودمون سخت بگیریم زندگیو؟ چرا رو همه چیز باید به شدت حساس باشیم؟؟ واقعا چرا؟ با انجامش چه چیزی رو به دست میاریم؟؟
وقتی میشه به همه چیز ساده تر نگاه کرد، ساده تر درک کرد، ساده خندید، عشق ورزید و …
پس واقعا چرا؟
این چندسال اخیر از عمرم مدام به دنبال اما و اگر ها بودم! علت و معلول ها! اینکه اگر فلان شود، آنگاه بهمان می شود! رشته ی تحصیلیم ایجاب می کرد اینطور فکر کنم… و واقعا روشون فکر کردم! متاسفانه کمتر گزاره ای بود که در زندگی روزمره همیشه و با احتمال صد در صد یک جواب رو بده، اما اون اندک گزاره هایی که صدق می کردند، عالی بودن!
یکیشون این بود که:
زمان حال ما، ماحصل کارهایی هست که در گذشته انجام دادیم! پس اگر از الآن خودمون راضی نباشیم باید در حال کارهای متفاوتی انجام بدیم تا آینده خودمون رو تغییر بدیم! بعبارتی آینده رو در حقیقت الان می سازیم! در حقیقت در همین لحظه داریم تعیین می کنیم که آیندمون چه شکلی باشه …
حالا اگه دوست دارید سخت بگیرید، ولی آینده هم سخت خواهد بود…
توضیح تصویر سربرگ: یکی از مقاطع واقعا پر از استرس زندگیم! که به لطف داشتن دوستانی شاد و شنگول ختم بخیر شد! ترم آخر دوره کارشناسی!عکاس خودم هستم!
ی سوال ذهنمو درگیر کرده
ببخشیدا ولی عکسش ب متنش چ ربطی داره خدا وکیلی عکس بهتری از اون روز پیدا نکردین؟؟؟؟؟؟؟؟ 😀
نه دیگه
از اون بهتر نداشتم
سلام
تبریک می گویم . راز بزرگی را مطرح کردید که هر کسی اگر زمان درکش نرسیده باشد نخواهد فهمید. شنیده بودم که ” آینده اکنون است” اما شما آنرا زیبا معنا کردید:
زمان حال ما، ماحصل کارهایی هست که در گذشته انجام دادیم! پس اگر از الآن خودمون راضی نباشیم باید در حال کارهای متفاوتی انجام بدیم تا آینده خودمون رو تغییر بدیم! بعبارتی آینده رو در حقیقت الان می سازیم! در حقیقت در همین لحظه داریم تعیین می کنیم که آیندمون چه شکلی باشه …
حالا اگه دوست دارید سخت بگیرید، ولی آینده هم سخت خواهد بود…
خواهش می کنم
خیلی ممنون از نظرتون و سپاس فراوان از اینکه وقت گذاشتید و مطلب رو مطالعه کردید.
ممنون از مطلب خوبی که توضیح دادید واقعا قبول دارم دنیا با تمام زیبایی ها و قیل و قال توی قرآن هم می گه یک سرگرمی بیشتر نیست چرا باید اونقدر خودمان و زندگی اطرافیان رو سخت کنیم که وقتی عمری از ما بگذره احساس سخت پوچی کنیم من هم این مصرع رو قبول دارم و هم مطلب کتاب اثر مرکب ” هر روز کمی ” آدم برای هر کار بزرگی هدف تعیین کنه و هر روز کمی از اون رو انجام بده بعد مدتی به موفقیت بزرگی می رسه سنگ بزرگ علامت نزدن هست.
بله
باهاتون کاملا موافقم