یک وقت هایی هست که همه چیز عالیست! 

آسمانت آبی، چه چه گنجشککانت به هوا و لبت خندان!

یک وقت هایی هست که غروب سری به تو میزند!

دلت میگیرد، چشمانت نیم باز می شود، تا ۵۰% نفس کشیدن فراموشت می شود، شاید چهار قطره اشک هم ریختی، نریختی هم جهنم.

کارهایی هستند که جانت به انجام دادنشان بند است

بخوری، بخوابی، بپوشی، بروی و بیایی

کارهایی هم هستند که هوای دلت در گروش هست

شعر بخوانی، بنوازی، برایش یک عاشقانک بنویسی، بگویی دوستش داری، لبخند رضایتش را ببینی، بشنوی که دوستت دارد و …

و خدا نکند که نتوانی. خدا نکند نشود برایش عاشقانکی بفرستی، یا نشود بگویی دوستش داری، یا نگوید دوستت دارد یا دو به شک شوی دست به دامان گلبرگ های گل از خودت واژگون تر که دارد یا ندارد؟

آن وقت است که هوای دلت خاکی می شود، طوفانی از گرد و خاک، زنگار میگیرد …

آنوقت فقط سرجایت می نشینی، چشمهایت را میبندی، شکوه و ناله می کنی از زمین و زمان، فراموش میکنی تمام سرخوشی ها و تمام سرمستی هایی که تا دیروز داشتی و دستی دستی خودت را در همان طوفان دفن می کنی. تا به دادت برسد و از همان گور تو را بیرون بکشد. اصلا بخواهی از آن خاک سر بیرون بیاوری و هوایی تازه کنی یا نه؟

اصلا دلت دل می شود؟

اصلا دلم ، دل می شود؟ ایامی که شکست، ایامی که پینه اش زدم، ایامی که خاک خورد، روزهایی که دفن بود و پوسید و پوسید و پوسید …

من کی آدم می شوم؟ این عقل و این دل کی سر از این جنگ بی انتها بر می دارند می روند پی کارشان؟

فقط خدا می داند.

 

 


 

 

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

13 پاسخ

  1. خدایا …
    گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان میگیرد
    نگاهم را به سوی تو و آسمان میگیرم
    و آنقدر با تو درد و دل میکنم
    تا کم کم چشم هایم با ابرهای بارانیت همراهی می کنند
    و قلبم سبک می شود
    آنوقت تو می آیی و تمام فضای دلم را پر میکنی
    و من دیگر آرام میشوم
    و احساس میکنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای در بیاورد
    چون تو را در قلبم دارم …
    حال دلتون خوش

  2. سلام
    مثل همیشه خیلی عالی بود
    کاش هوای دل همه مون همیشه آفتابی بود، کاش میشد همیشه چیزهایی که دوست داریم کنارمون باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *