امروز رسما سربازی من تموم شدش!
آزاد شدم! حسش از حس روز فارق التحصیلیم از دانشگاه بهتره! از بند دیو درآمدم!
خیلی خوبه لعنتی!
اما مدتیه در طرح سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۵ به عنوان کارشناس مسئول فنی یه گروه هفت نفره مشغول به کار شدم! بازم کار پراسترسی هست با توجه به اینکه منم اولین تجربمه واقعا برام کمی سنگینه، حس می کنم مامور می بودم بهتر می شد! اما باز هم هرچی هست از فشار های روانی که تو اداره بهم وارد می شد خیلی بهتره! حس می کنم وقتی مشغول سرکشی از مامورام هستم یا تو ستاد شهرستانم یا وقتی دارم تو کوچه پس کوچه هایی که تا حالا حتی یک دفه هم از توشون رد نشدن سرک می کشم، حس بهتری دارم، و حالم بهتره! خدایا شکرت!
الان هم مامورا رو فرستادم سر مکان هاشون تا مشغول بشن به سرشماری، خودمم یه نیم ساعت دیگه میرم بهشون سر میزنم. این چند روز اول باید بهشون سخت گرفت تا راه بیفتن و به قول دایی محمدم گرگ کار بشن. بعدش دیگه کارم راحته! البته هنوز نامه ترخیصم رو به سازمان بهزیستی تحویل ندادم تا شاید حقوق این ماهم رو برام بریزن! امیدوارم اینطور باشه!
خب دیگه! برم حاضر بشم که الان راننده میاد دنبالم! راستی رانندم هم از اداره کل بهزیستیه! آدم خوبیه!
راستی چقدر دلم برای گوش کردن به موسیقی تنگ شده بود. فک کنم بیست ر.زی میشد وقت نکرده بودم آهنگ کوش کنم
تحریر شده بتاریخ سی ام مهرماه سنه یکهزار و سیصد و نود و پنج هجری خورشیدی
پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه
سرباز….تبریک…بنظرم همیشه اینکه سرت شلوغ باشه و پرمشغله بهتر از بیکاریه:)موفق باشید:)
خواهش میکنم
ممنون
مبارک باشه همیشه موفق باشید
ممنونم