نقطه آبی رنگ پریده

مدتی پیش در محل کافه الف به اتفاق دوستان نجومی جلسه ای داشتیم برای نحوه برگزاری نمایشگاه سمن های استان! که دست بر قضا ما هم اونجا غرفه ای رو داریم! در حین صحبت هایی که میشد و موضوعات پیشنهادی ،رفیق شفیق و عزیزم، حسن خراشادی، موضوعی رو برای صحبت پیشنهاد داد که داغ دلم […]

پول خرد

از تاکسی پیاده شدم و به راننده پول دادم، گفت پول خرد بدین. گفتم ندارم! رفتم و بعد ده دقیقه موفق شدم پول خرد پیدا کنم! پول و بهش دادم و گفتم راننده بدون پول خرد به زنبور بی عسل شباهت داره! غرغر کرد و گفت مشکل خودتونه! حقش بود پول رو بهش ندم تا […]

برداشتی آزاد | نهنگ عنبر

این که بعد از دیدن نهنگ عنبر چه حسی در من شکل گرفت؟ و یا ذهنم درگیر چه افکار و خاطرات و حرفهایی شد؟ باید بگم جزو معدود فیلم هایی بود که در حین تماشای آن گریه کردم! و تا حدودی منو یاد گذشته خودم انداخت! البته تا حدودی …. و، مواردی که ذهنم رو […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی – 4

بهزیستی

اعتراف می کنم آدم چندان اجتماعی ای نیستم و بیشتر کارها و پروژه هام رو به صورت کاملا انفرادی انجام میدم! روابط اجتماعیم خوب نیست! اما گاه گاهی که از این کارهای گروهی انجام میدم خیلی بهم خوش میگذره! گذشته از تجربیات فراوان گروهی که در موسسه علوم آسمان مهر در زمینه نجوم داشتم و […]

برجام | پست ویژه من

ایول داره … واقعا کار رو باید به کاردان سپرد! خیلی خوشحال شدم وقتی امروز صبح خبر لغو تحریم ها رو شنیدم! دست تیم مذاکره کننده هسته ای ما درد نکنه! ممنونیم از دکتر ظریف! واقعا دارم از خوشحالی بال در میارم! بی شک این کار در تاریخ ثبت میشه و من هم روزی برای […]

مرض

هیچ نمیفهمم چه مرگمه … بیش از دو سه ماهه که دچار فراز و نصیب های شدیدی شدم … برای مدت ها بی انگیزم و به اندازه یک روز دوباره کورسویی از امید رو میبینم و فرداش دوباره در وضعیتی بدتر از قبل غرق میشم شاید دارم تنبیه میشم. حداقل امیدوارم اینطور باشه. عذاب این […]

همان خرداد، همان دی

همان خرداد، هجده سال تمام داشتم! رای اولی نبودم، اما برای آن رای اولین بارم بود با هزاران شوق و امید ، پای صندوق رفتم و رایم را به صندوق انداختم تازه باورم شده بود قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود منتظر بودم تا بهار پیروز شود! منتظر شکفتن همه شادیها! در همین رویا […]

ترس

مدتیه از همه چیز می ترسماز همه کارهاماز هر روز زندگیم واهمه دارماز آیندم خیلی می ترسم، بیشتر آینده شغلیم …از واژه واژه ای که در طول روز به زبون میارم می ترسماز ذره و ذره ی حالاتمیعنی ممکنه چه اتفاقی برام رخ بده؟از لحظه ای که صدام میزنن و جواب میدم می ترسموقتی تلفن […]

گرده افشان های کیهانی

داشتم یک برنامه مستند از شبکه چهار نگاه می کردم، درباره برادر بزرگترمون، مشتری! والبته اقمار شگفت انگیزش! مثل آیو و اروپا! و اینکه هر کردومشون چه شگفتی هایی که ندارن! مثل آیو که فعالترین جرم آتشفشانی هست و مواد معدنی که برای تشکیل حیات ازش منتشر میشه ‌و قمر اروپا که اقیانوسی از آب […]

انتقام جویان

ایده این ارسال از فیلم انتقام جویان گرقته شده! اونم از یکی از شخصیت های کاملا عادی فیلم که به نظرم قهرمان واقعی داستان بود! فیل کالسون. شخصی که به قهرمانانش اعتقاد داشت و در همین راه کشته شد! جمله ای که در فیلم خیلی برام جالب بود این بود: کالسون: تو هیچوقت پیروز نمیشی […]