بر عکس خاطرات | قسمت نخست
احتمالا اولین چیزی که بعد از دیدت این عکس در ذهن شما می آید این است که بنده درحال رقص برای حضار هستم و احتمالا مراسم هم چیزی جشن مانند است. اما خیر! همه چیز متفاوت از آن است … اینجا دوازدهم آذرماه سنه یکهراز و سیصد و نود و سه هجری خورشیدیست! همانطور که […]
از این گنبد کبود
جونم براتون بگه که … هنوز راهنمایی می رفتم که یه شب تابستون، رو ایوون خونه بابا بزرگم، چشمم که به آسمون افتاد گفتم: چقدرررر قشنگه … واقعا قشنگ بود! اونقدر قشنگ که اصن ازش چشم برنداشتم. سالها گذشت و در تمام این مدت آسمون رو خیلی جسته و گریخته دنبال کردم. تا سال ۸۸ […]
هدف از نجوم
قرار بود پایان این هفته با عزیران یکی از کانون های نجوم دانشگاه های سطح شهر بریم و شبی رو در سه قلعه بگذرونیم! اعتراف می کنم برای این آخر هفته لحظه شماری می کردم! اما متاسفانه بدگویی ها و رفتار غیرحرفه ای تیم میزبان، باعث عوض شدن نظر آسمان مهر برای شرکت در این […]
ورا
فقط چند روز دیگه مونده … چند روز دیگه تا سفر به ورای زندگی! ورای آسمان … کویر … جایی که عاشقشم! دوباره ملاقات عقرب و قوس! ملاقات شعرای شامی! ستاره ای که خیلی ازش خوشم میاد … ملاقات بی شمار جرم آسمونی که میدونم بیشتر از یک ساله منتطرم هستن تا رصدشون کنم! سحابی […]