جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را | به بهانه سیزدهم مهرماه

مهرماه و شور اشتیاق دوازده سال پشت نیمکت نشستن رو هنوز به خوبی به خاطر دارم. حتی الان که دیگه مدرسه نمیرم و درس نمیخونم بازهم ماه مهر که میشه همون قند تو دل آب شدنای همیشگی همراهمه! هفت صبح با صدای مامان از خواب بیدار شدن، تلو خوردن تا دسشویی، خوردن هول هولکی صبحونه […]

کوچک من

کوچک من سلام! کوچک من این نامه برای فرزند نداشته ام نیست! برای خود گذشته ام هست! این در حقیقت گزارشیست برای خود کوچکم! همانکه بودم و الان نیستم … سیاه کوچک! اکنون نخستین آفتاب های بیست و هفتمین سال زندگیت را تجربه میکنی، قدت بلند تر شده، وزنت آنقدر زیاد شده که دیگر پدر […]