ایران ۵۲
بیرجند … شهر دوست داشتنی من … همیشه شنیدیم که گفته شده هرجا که بری آسمونش همین رنگه! ولی یکی از جذابیت های بیرجند برای من همین آسمونشه! منظورم فقط آسمون شب نیست، اون که صد البته جای خودش رو داره، بلکه حتی به نظرم آبی آسمونشم یه جور دیگست، انگاری آبی تره! انگاری میشه […]
شهر من | به بهانه نهم آبانماه
نهم آبانماه روز جهانی شهرهاست! بنظرم بهانه ای شد تا ازتون خواهش کنم اینجا جمع بشین و از شهراتون بگین! شهرتون کجا هست؟ محل زندگی فعلیتون کجاست؟ چجور شهری دارین و خلاصه از این قبیل … اول از خودم بگم! من دوران بچگیم تربت جام زندگی می کردم! یک شهر آروم و کوچیک! با بستنی […]
خونه عمه …
همیشه همه چی آماده بود … عمه خیلی تحویلم می گرفت! بچه تر از الان بودم! بچه های عمه هم باهام بازی می کردن! آجر بازی، ماشین بازی یا منو سوار دوچرخه هاشون میکردن و توی محلشون میچرخوندن … هرچند همیشه میخوردیم زمین! برای من بیرجند سه تا جاذبه گردشگری داشت … اولی اتوبوس های […]