ما وقع

از این گنبد کبود

جونم براتون بگه که …

هنوز راهنمایی می رفتم که یه شب تابستون، رو ایوون خونه بابا بزرگم، چشمم که به آسمون افتاد گفتم: چقدرررر قشنگه …

واقعا قشنگ بود! اونقدر قشنگ که اصن ازش چشم برنداشتم. 

سالها گذشت و در تمام این مدت آسمون رو خیلی جسته و گریخته دنبال کردم. تا سال ۸۸ که بالاخره کنکور رو دادم و راحت شدم! یه انجمن نجوم به تازگی بیرجند مشغول به فعالیت شده بود که اتفاقا کلاساش رو رفته بودم. رنگ زدم و با دبیرش صحبت کردم، متقاعد شد که منو به تیمش راه بده! بعد از یک مدت بهم زنگ زدن و بهم گفتن جلسه داریم! این جلسه اولین جلسه حضور و معارفه ی من با افرادی بود که حس و حال و علاقشون برای همیشه در ذهنم ثبت شد و به نیروی محرکه ای شد برای رویای قدیمیم! اون جو، و اون افراد رو به قدری دوست داشتم و صد البته دارم که در دوران دانشگاه بین هم رشته ای ها و هم کلاسی ها جز یک نفر، رابطه و دوستی خاصی شکل نگرفت …

زمان می گذشت و افراد از جمع ما کم می شدن و یا به آسمان مهر ملحق می شدن! و من به این فکر می کردم عزیزانی که میرن، چطور می تونن این کار رو انجام بدن؟ این اذیتشون نمی کنه؟ حالا نمی شد بمونن حتی نمایشی؟ چطور می تونن از آسمون دور بمونن؟ وقتی به آسمون نگاه می کنن دلشون برای انجمن و فعالیت هاش تنگ نمیشه؟

جمعی از عزیزان آسمان مهر، تا ابد بادا پاینده ...

جمعی از عزیزان آسمان مهر، تا ابد بادا پاینده …

و زمان همچنان در عبور بود تا من هم به مرور از انجمن فاصله گرفتم! چیزی که هیچوقت حتی فکرشم نمی کردم. واقعا برای کسی مثل من که روابط اجتماعی چندانی نداره این اتفاق دردآور بود! انجمن بستری برای فعالیت های علمی بود همراه با روابطی عالی! جایی که همه چیز رو داشتی! جایی که عشق و علاقه ی همه یکی بود! و حالا تصورش رو بکنید که خارج شدن از همچین جایی چه میتونه به سر آدم بیاره؟

بیش از یک سال هست که از انجمن اومدم بیرون، و هر روز و هر روز دلم برای اونجا تنگ میشه! برای همه ی خوبی ها بدیهاش، مزایا و معایبش، همه چیزش …

تنها نکته مثبت باقیمونده اینه که هنوز از مطالعه ی نجوم دست بر نداشتم و پیگیرش هستم و طرح هایی رو برای نجوم در ذهنم دارم که خب ناقص هستند و نمی دونم برای تکمیل کردن و راه اندازیش با کی باید صحبت کنم …

ولی بالاخره یک روز برمیگردم به اون انجمن و دوباره با افتخار عضوی از اون جمع میشم تا بازم به فعالیت هایی که داشتیم، مثل قبل ادامه بدیم!

آسمان مهریا! یادتون نره شماها تنها و تنها افرادی هستین که حلقه ی دوستان منو تشکیل دادین! همیشه دوستتون دارم.

 

 


 

پ.ن: محسن ممنونم ازت بابت این مطلب عالی و کاربردی که گذاشتی! همیشه کارگشاست! احسنت …

پ.ن: تصویر سربرگ هم کار یکی از بچه های آسمان مهر، مصطفی آخوندی، از کویر سه قلعه هست!

author-avatar

درباره ابراهیم عطائی

ابراهیم عطائی، زاده ی یازدهم اردیبهشت سال 70 خورشیدی در بیرجند است. وی دوران ابتدایی خود را در شهر تربت جام سپری و درسال 81 به زادگاه خود بازگشت. از همان دوران به طور خودخوان به مطالعه در حیطه ی نجوم آماتور پرداخت. دیپلم رشته علوم ریاضی-فیزیک را در سال 87 دریافت کرد. در سال 88 با ورود به موسسه علوم آسمان مهر فعالیت های نجومی خود را بطور تخصصی تر پیش گرفت. علاقه ی وی بیشتر در حوزه اخترزیست شناسی، عکاسی آسمان شب، نجوم آماتور و آموزش آن است. وی دانش آموخته دانشگاه ملی بیرجند در رشته آمار می باشد و به کاربرد این علم در سایر علوم علاقه بسیار دارد. از جمله مسئولیت های علمی وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مدیر عامل موسسه علوم آسمان مهر عضو هیئت موسس کانون نجوم سپهر دانشگاه ملی بیرجند نویسنده سایت علم بازار مدیریت پروژه کشوری اطلس راهبردی نجوم مقدماتی دبیر علمی همایش های ماهانه علمی ایران مدرس نجوم مقدماتی و عکاسی نجومی عضو سابق دیپارتمان اخترزیست شناسی آیوتامی

نوشته های مشابه

2 دیدگاه در “از این گنبد کبود

  1. خواهش می‌کنم … خوشحالم که ازش استفاده کردی.
    امیدوارم در ادامه راهت موفق باشی. 🙂

    1. ابراهیم عطائی گفت:

      ?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *