صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

دلم هوس سوز های وحشیانه زمستان را کرده

شبهایی که صورتم از خیل تندباد و تیغ سردش، سرخ و بی حس می شد

همان شب ها که دست در جیب و صورتم به گریبان است و با بازدم نفسم کمی خودم را گرم می کنم و در خیابان قدم زنان به زندگی شاد دیگران می نگرم، زندگی خودم از جلو چشمانم می گذرد ….

گاهی واقعا فکر می کنم نکند بهر تماشای جهان آمده ام؟

 

——————————————————————————–

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

6 پاسخ

  1. همه شبیه هم هستیم فقط از دور فرق می کنیم
    از نزدیک و ازدرون منم شبیه توم و تو شبیه من
    دل منم تنگ شده واسه سوز زمستون
    سوز دلی که با لبخند های دیگران خورده ای منم خورده ام حتی با لبخندهای تو ابراهیم

پاسخ دادن به ابراهیم عطائی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *