صفحه میرزا محمد ابراهیم عطائی ( دبیرچی )

مجموعه برداشت ها، خاطرات و آموزش های ابراهیم عطائی

وقتی مدیریت موسسه علوم رو به عهده گرفتم، یک چیز رو پیش خودم مد نظر داشتم که دوره من، مثل دوره های قبل نباشه! به این خواسته هم رسیدم! دوره مدیریت من بسیار بدتر از دوره های قبل شد.  😐 

اینطور خیالی در سرم داشتم که با شور گذاشتن همه موضوعات با اعضای تیمم، می تونم یک محیط کاملا دوستانه در موسسه ایجاد کنم و در رابطه با همه موضوعات شفاف سازی کنم، کاری که سابقا کمتر انجام می  شد. تمام سعیم بر این بود طوری رفتار کنم که اعضای اصلی و فعال بهم کامل اعتماد کنن و یاد بگیرن چطور باهم رفتار کنن. اقرار می کنم که واقعا فکر می کردم همه این کارها رو انجام دادم و درست از تاریخ نوشتن این پشت سه روز هست که به عنوان مدیر فهمیدم اوضاع اصلا اینطور نیست. فقط ظاهر امر اینطور نشون میده! من همیشه با همه تا تونستم مدارا کردم، و این باعث شده به اعتقاد همه اصطلاحا کارها رو شل بگیرم، من واقعا داشتم سعی می کردم امور رو درک کنم، همه امور به معنای واقعی کلمه! اما …

هنوز هم گیجم! اینکه چیکار باید بکنم؟ چه کاری درسته؟ چه کاری غلط؟ گیجم! کاملا گیج. درست همینجاست که احساس زبونی بهم دست میده!

هرچه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که بگندد نمک.

القصه که در نهایت به تصمیمی که چند ماه پیش گرفته بودم رسیدم که استعفا از مدیریت موسسه هست. چرا که آدم کوچک از انجام کارهای بزرگ برنمیاد و مدیریت موسسه برای من یک کار بزرگ بود.

تمت

 

 

 —————————————————————————–

تحریر شده بتاریخ بیست و دوم شهریور ماه سنه یکهزار و سیصد و نود و چهار هجری خورشیدی

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

2 پاسخ

  1. بنظرمن شاید مدیریت موسسه سخت و خارج از توان شما نیست
    و نبود…
    بلکه زندگی روزمره ایجاب میکنه ک ماها بیشتر به کار و درس و خانواده و مشکلات فکر کنیم تا فعالیت علمی و نجومی…
    اصلا هم نباید ناراحت بود…بنظرم زندگی آدم مهمتر از موسسه اس…

    1. باور میکنی بیشتر از هر چیز به فعالیت های نجومی واقعا فکر می کنم؟؟
      بحث اینه که من همیشه اساس صحبت هام روی نجوم بوده و هست
      کما اینکه برای یه فعالیت نجومی آخر هفته عازم تهرانم اگه خدا بخواد
      اما دکتر جان، حتی اسم مدیریت سنگینی روی دوشم داشت که نمیتونستم قبولش کنم …
      من برای مدیریت این موسسه ساخته نشده بودم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *