تو عروس کسی اگر بشوی… | یک بازی دیگه

مدتی پیش در بلاگ یکی از دوستان دکتر بعد از این، پستی رو دیدم با عنوان تو عروس کسی  اگر بشوی … ! بسیار جالب بود و خیلی از این پست خوشم اومد! جریان به این ترتیب بود که همه عزیزان باید حداقل 2 بیت شعر رو با مصرع اول تو عروس کسی اگر بشوی […]

خاطرات و خطرات یک کارشناس توانبخشی – 3

بهزیستی

از نظر من حلال نیست… پیرمرد از اقوام شهردار است! آمده بود تحت پوشش قرار بگیرد تا براش کمک هزینه حق پرستاری برقرار شود. اما سازمان برای سالمندان این مورد را پرداخت نمی کند. و حالا ما مانده ایم و تماس های مکرر شهردار که این مستمری چه شد؟؟ تازه پیرمرد از کمیته امداد ماهیانه حدود 70 تومان […]

مدتی که گذشت

بیشتر از یک هفته به روز کارگاه مونده و هنوز هیچ کاری نکردم، فقط نحوه صحبت کردنم رو در جمع اخترزیستی ها متصور می شوم. نیت دارم تا با دکتر واقعی یک قرار ملاقات بزارم. کاش وقت داشته باشن برای من ….چهارشنبه ۹۴/۰۸/۲۰پس از کلنجار رفتن فراوان با تنبلی خودم به دکتر پیام میدم و […]

اولین قدم

اگه خدا بخواد آخر هفته برای شرکت در کارگاه آیوتا دیپارتمان اخترزیست شناسی ، عازم تهرانم! شاید این اولین قدم در تحقق خواستم مبنی بر ربط دادن نجوم به تخصصم باشه. راستش خیلی نگرانم و نمی دونم اونجا چطوری خواهد بود؟ مثلا سطح ارائه ها در چه حدی هست و من واقعا در چه حدی […]

دوره من

وقتی مدیریت موسسه علوم رو به عهده گرفتم، یک چیز رو پیش خودم مد نظر داشتم که دوره من، مثل دوره های قبل نباشه! به این خواسته هم رسیدم! دوره مدیریت من بسیار بدتر از دوره های قبل شد.  😐  اینطور خیالی در سرم داشتم که با شور گذاشتن همه موضوعات با اعضای تیمم، می […]

دوباره بازی …

به خاطر دارم مدت ها پیش به تقلید یکی از دوستان بازی ای راه انداختم که در اون همگی نظرشون رو راجع به من می گفتن و نظرات رو بدون نام منتشر می کردم که مستندات در همینجا موجود است! اما حالا میخام یه بازی جدید به همین سبک راه بندازم با این عنوان که اگه می […]

تهی

تازگی یه وضعی برام پیش اومده … به هر کاری فکر می کنم و یا کاری انجام میدم در نهایت این سوال در ذهنم پیش میاد:   خب که چی؟   —————————————————————————————————————————–   پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

دلتنگ

دلم هوس سوز های وحشیانه زمستان را کرده شبهایی که صورتم از خیل تندباد و تیغ سردش، سرخ و بی حس می شد همان شب ها که دست در جیب و صورتم به گریبان است و با بازدم نفسم کمی خودم را گرم می کنم و در خیابان قدم زنان به زندگی شاد دیگران می نگرم، […]

آنچه ندیده ایم

دیروز یک ارائه داشتم در رابطه با مرگ زمین در تالار ولایت دانشگاه بیرجند! وقتی داشتم اطلاعات لازم رو برای ارائه جمع می کردم به جمله جالبی رسیدم! اینه نگرانی بشر اصلا در مورد NEO هایی ( اجرام بالقوه خطرناک در نزدیکی زمین هستند) که شناسایی کردیم نیست، چون اونا رو کامل می شناسیم و […]

برگ پاییزی

مثل برگ پاییز در حال ریختن و مردنیم! چند روز پیش چهارمین نفرمون فوت کرد و رفت … اونقدر این رفتن ها برام سهمگین هست که یه جورایی کاملا اطمینان پیدا کردم، دفعه بعدی نوبت خودمه. وصیت نامم رو برای سومین بار ویرایش کردم و همون جای همیشگی گذاشتم. بهشتی نیستم اما زود مردنم یه مزیت […]