ناگهان

خبرش چند روز پیش به گوشم رسید …
6 نفر
در یک سانحه رانندگی
در دم
جان باختند
پدر، مادر، فرزند، عروس و دو نوه

از خانواده دوستی، یک پسر ماند و بس که آن هم سرباز بود و در این سفر همراهشان نبود.

دوستی ها رفتند تا با فردی که در حال مردن بود آخرین وداع خود را بکنند، که خودشان هم با آن بنده خدا رهسپار دیار باقی شدند…
واقعا هولناک بود، اونقدر که تن یه آدم بیخیال مث من لرزید …
و این که واقعا چقدر از فردای خودم مطمعنم؟؟
چقدر از ثانیه بعدمون اطمینان داریم؟؟
این که نفس بکشیم!
یادمه، چند سال پیش، از مرگ واهمه ای نداشتم، وصیت چندانی هم نداشتم! تمام وصیتم درد و دل بود! حرفهایی که هیچوقت هیچ جایی گفته نشد …
اما این یکی دو ساله از مرگ خیلی می ترسم، گناهکار تر شدم و البته چیزای زیادی بدست آوردم که از دست دادنشون نگرانم می کنه! از یک بابت شاکرم و از یک بابت نگران! شاکر از داشته ها و نگران از دست دادنشون!
می ترسم که ناگهان …

 

———————————————————————————————————————————————————————————

 

پ.ن: وبسایتم هر هفته یکشنبه راس بیست و سی دقیقه به روز میشه

 

ابراهیم عطائی

ابراهیم عطائی، زاده ی یازدهم اردیبهشت سال 70 خورشیدی در بیرجند است. وی دوران ابتدایی خود را در شهر تربت جام سپری و درسال 81 به زادگاه خود بازگشت. از همان دوران به طور خودخوان به مطالعه در حیطه ی نجوم آماتور پرداخت. دیپلم رشته علوم ریاضی-فیزیک را در سال 87 دریافت کرد. در سال 88 با ورود به موسسه علوم آسمان مهر فعالیت های نجومی خود را بطور تخصصی تر پیش گرفت. علاقه ی وی بیشتر در حوزه اخترزیست شناسی، عکاسی آسمان شب، نجوم آماتور و آموزش آن است. وی دانش آموخته دانشگاه ملی بیرجند در رشته آمار می باشد و به کاربرد این علم در سایر علوم علاقه بسیار دارد. از جمله مسئولیت های علمی وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مدیر عامل موسسه علوم آسمان مهر عضو هیئت موسس کانون نجوم سپهر دانشگاه ملی بیرجند نویسنده سایت علم بازار مدیریت پروژه کشوری اطلس راهبردی نجوم مقدماتی دبیر علمی همایش های ماهانه علمی ایران مدرس نجوم مقدماتی و عکاسی نجومی عضو سابق دیپارتمان اخترزیست شناسی آیوتامی

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. همیشه دعا میکنم ک
    زمانی بمیرم ک دقیقا وقتش باشه
    من بهشتو نمیخام
    اما از جهنم میترسم
    من دنیا رو نمیخام
    اما از نبودن میترسم
    از عدم میترسم
    ازگذشتن جوونی و تموم شدن وقت میترسم…

    تلنگر خوبی بود
    خدارحمتشون کنه…
    مرگ ب اتفاقه…کاش ب موقع رخ بده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا سوال امنیتی را پاسخ دهید. *