برعکس خاطرات | قسمت دوم
درست به خاطرم نمانده، یا پایان سال دوم دبیرستان است یا سال سوم! همانطور که ملاحظه میفرمایید دماغی داشتم هر روز از روز قبلش بزرگتر می شد و همگی معتقد بودند بخاطر بلوغست، ای خبر مرگ این بلوغ را بیاورند که آسایش و شب و روز برایم نگذاشته بود. دست خط خرچنگ قورباغه ی روی […]
بر عکس خاطرات | قسمت نخست
احتمالا اولین چیزی که بعد از دیدت این عکس در ذهن شما می آید این است که بنده درحال رقص برای حضار هستم و احتمالا مراسم هم چیزی جشن مانند است. اما خیر! همه چیز متفاوت از آن است … اینجا دوازدهم آذرماه سنه یکهراز و سیصد و نود و سه هجری خورشیدیست! همانطور که […]
داستان از این قرار است که | آغاز
کاملا واضح و بدیهی هست که هر چیزی در اطراف ما آغازی داشته و صد البته مطالعه در خصوص علتش و منشا و آغازش برای درک اینکه چطور جهان به شکل امروزی خودش درومده خیلی ضروریه. این همچنین اولین قدم به سمت گشت و گذار در تغییراتی هست که با گذشت زمان، در تکامل هرچیزی […]
داستان از این قرار است که | تقارن و پایستگی
با مفهوم تقارن در طبیعت آشنا هستین؟ راستش خودمم اولین بار بود که این اصطلاح به چشمم خورد و البته از اون دسته افرادی هستم که همیشه از تقارن تو زندگیم استقبال کردم و بهش علاقه دارم. تقارن در طبیعت نقش مهمی رو در هویت بخشی به قوانین طبیعت بازی می کنه. مثلا همین توانایی […]
ویل
اوقاتی هم هستند که برایتان نگویم، مثل سکته مغزی آدم را فلج می کند. مثلا من امروز وسط کارم بودم و مشغول بازرسی ،یکهو با نفسی که کشیدم انگار بجای اکسیژن، غم وارد ششهایم شد و طوری مرا درگیر کرد که کافر نشنود مسلم نبیند. هر کسی آن لحظه من را ببیند بی برو برگرد […]
پست پلاس ۵ | برای او بود!
متن تست یک
داستان از این قرار است که … | قوانین از کجا آمدن؟
تا حالا براتون از واحدها گفتم و البته قوانین طبیعت اما واقعا این قوانین از کجا اومدن؟ نظم موجود در جهان، طلوع و غروب خورشید برای ۴٫۵ میلیارد سال در این سیاره، حرکت سایر سیارات و فعل و انفعالاتی که باعث به وجود آمدن حیات شدن و هرچیزی در اطراف ما تابع یک سری قوانین […]
کوله بار ۹۹
سلام اعتراف می کنم سال ۹۹ با اختلاف متغیرترین سال عمرم بوده! و تجربیات فوق العاده ای به دست آوردم. البته در کنارش دردسرهای فراوانی رو متحمل شدم و یه جورایی الان که اول سال ۱۴۰۰ ایستادم و دارم این متن رو می نویسم، کاملا درک میکنم یک آدم قوی ترم و میتونم رد زخم […]
سیزده ماه در یک سنگر | افق کوروش
از اوایل سال ۹۹ هست که دیگه به اینجا سر نزدم! زمان چقدر سریع میره. انگار نه انگار که همین دیروز بود که در افق کوروش استخدام شدم و الان بیشتر از یک سال از اشتغال من در این مجموعه سپری میشه. یادم نمیره روز اولی پام رو گذاشتم داخل شعبه و خودمو معرفی کردم […]
داستان از این قرار است که … | قانون و قاعده
خب حالا کمی با واحدها اشنا شدیم و فهمیدیم که هر پدیده ای رو میشه اندازه گرفت، حالا بهتره با یک سری از قوانینی که میتونیم به وسله ی اونها پدیده هایی رو در عالم توجیه کنیم معرفی کنم. البته قوانین خیلی واضحی هستن و شکی نیست که همگی شما بهشون اشراف دارین یا حداقل […]